اقتصاد ایران آنلاین- سیدمحسن موسوی: نسبـت قیـمـت بــه درآمـــد (price-to-earnings ratio) یا نسبت P/E، یکی از ابزارهای مهم برای ارزشگذاری سهام شرکتهاست. این نسبت بهصورت نسبت قیمت بازار برحسب سهمی که بر درآمد سالیانه هر سهم تقسیمشده، به دست میآید. نسبت قیمت به درآمد سهم بیانگر آن است که به ازای یکریال از سهم چند ریال سود به آن تعلق میگیرد. برای مثال اگر این نسبت برابر با 2 باشد یعنی سرمایهگذار به ازای 2ریال سرمایهگذاری روی سهام یک شرکت، یک ریال سود مشارکت میتواند دریافت کند.سرمایهگذاران بازار سرمایه معمولا از P/E بهعنوان ابزار نمایش ارزش شرکت یاد میکنند. این نسبت، رایجترین نسبتی است که در بازار سرمایه، توسط سرمایهگذاران مورد استفاده قرار میگیرد. علت محبوبیت این نسبت، توانایی آن در بیان ارزش بازار و سود هر سهم به زبان یک عدد ریاضی است.
هدف این نسبت بیان رابطه قیمتی است که یک سرمایهگذار براساس چشمانداز آینده شرکت، برای سود پیشبینیشده هر سهم میپردازد و انتظار دارد تا به بازدهی مناسبی دست یابد. مقدار بالای این نسبت نشاندهنده خوشبینی و مقدار پایین آن نشاندهنده بدبینی عموم سرمایهگذاران درباره آینده شرکت است و تا زمانی بالا خواهد بود که عموم سرمایهگذاران باور به توانایی رشد سود یا افزایش قیمت سهام یک شرکت داشته باشند، اما اگر این اطمینان در قابلیت سودآوری شرکت از بین برود، نسبت هم افت خواهد کرد.
نسبت P/E همچنین نشاندهنده سطح ریسک یک سهم است و هرچه بالاتر باشد، ریسک سهم هم بالاتر خواهد بود و در صورت منفیشدن بازار تمایل به فروش سهام با P/E بالا نسبت به سایر سهام افزایش مییابد. هنگامیکه شرکتها دوره رشد خود را پشت سر میگذارند سود آنها تثبیت و نسبت P/E آنها تعدیل میشود. برای مثال شرکت تاپیکو (نفت و گاز پتروشیمی تامین) دارای نسبت قیمت به درآمد حدود 6 است. یعنی به ازای هر 6ریال سرمایهگذاری انتظار میرود یکریال سود به سرمایهگذار بدهد. درحالیکه شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس با نماد فارس نسبتی بیش از 19 دارد. در حالت کلی و بدون در نظر گرفتن شرایط شرکت و بدون اتکا به اطلاعات نهانی شرکت، فروش فارس و خرید تاپیکو توصیه میشود. زیرا شرکت تاپیکو در مرحله رشد قرار دارد، ولی شرکت فارس سهامی ارزنده تلقی میشود که ریسک بالایی به سرمایهگذار تحمیل نمیکند، زیرا شرکت دارای ثبات فعالیتهای عملیاتی است. از سوی دیگر، پایینبودن نسبت قیمت به درآمد تاپیکو به معنای عدم ثبات فعالیتهایش نیست، ولی بهطور ضمنی این شرکت پتانسیل رشد بیشتری را داراست و به نظر میرسد بازار میتواند با توجه به وضعیت شرکتهای مشابه آن در صنعت، ارزشگذاری بهتری روی سهام این شرکت پیشبینی کند و سودآوری بهتری برای آن ترسیم کند. با توجه به این مطالب روش سرمایهگذاری طبق نسبت قیمت به درآمد به دو روش سرمایهگذاری در سهام ارزشی و رشدی طبقهبندی میشود.
سرمایهگذاری در سهام «رشدی»
بهطور کلی میتوان گفت سهام شرکتهایی که دارای نسبت P/E بالا هستند، نرخ بازده بالاتری ایجاد میکنند. سهام این شرکتها بهدلیل اینکه ریسک بالاتری دارند و انتظار میرود بازده بالاتری نیز ایجاد کنند، رشدی نامیده میشوند. برخی از ویژگیهای کلی برای شناسایی سهام رشدی به شرح زیر است: 1 - میزان رشد قوی: هم تاریخی و هم پیشبینیشده. / 2 - میزان بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) قوی: آیا بازده حقوق صاحبان شرکت با صنعت و متوسط 5سالهاش تطبیق میکند. / 3 - وضعیت سودآوری سود هر سهم (EPS): بهویژه سود قبل از مالیات. آیا شرکت، فروش را به سود تبدیل میکند؟ آیا مدیریت نظارت و مهار هزینهها وجود دارد؟ حاشیه سود قبل از مالیات باید متجاوز از میانگین 5ساله و متوسط صنعت آن باشد. / 4 - قیمت پیشبینیشده سهم چیست؟ قیمت این سهم میتواند در 5سال دوبرابر شود؛ تحلیلگران این پیشبینیها را طبق مدل تجاری و وضعیت بازار شرکت انجام میدهند.
سرمایهگذاری در سهام «ارزشی»
سهم ارزشی، سهمی است که سود، سود تقسیمی، ارزش دفتری یا دیگر شاخصهای بنیادی هر سهم آن در مقایسه با شرکتهای مشابه در آن صنعت، کمتر است و درنتیجه با در نظر گرفتن معیارهایی مانند P/E ارزان است. سرمایهگذاران ارزشی در جستوجوی سهام شرکتهایی هستند که وضعیت مطلوبی دارند، اما بازار سهام آنها را بهطور موقت زیر قیمت ذاتی، ارزشگذاری کرده است.
سهام «ارزشی» یا سهام «رشدی»؟
با توجه به اینکه سهام رشدی بهطور ذاتی خطرپذیر است و فرض سرمایهگذار رشدی بر این است که میتواند سود و افزایش سود را به درستی پیشبینی کند و درنتیجه با توجه به پیشبینی سود زیاد آینده، حاضر به خرید سهم با قیمت بالاست و چون پیشبینی سود، کاری دشوار است، ریسک بالایی دارد. درحالیکه سرمایهگذار ارزشی، انتظار ندارد که شرکت رشد چشمگیر یا تغییرات عمده داشته باشد و زمانی سهم را میخرد که قیمت آن کمتر از قیمت ذاتی آن باشد، سرمایهگذار ارزشی از اطمینان بالایی برخوردار است که سرمایهگذار رشدی معمولا از آن بیبهره است. پس سرمایهگذار رشدی ریسک بالایی را متحمل میشود. عامل دیگر تاثیرگذار میتواند وضعیت بازارها باشد.
طبق گفته موسسه استاندارد اند پورز (S&P)، سرمایهگذاری ارزشی در دورههای بهبود اوضاع اقتصادی مناسب است؛ درحالیکه در سرمایهگذاری به روش رشدی، اگر بازار وضع مطلوبی داشته باشد و یک ارزیابی معقولانه از قیمت سهم صورت گرفته باشد، خرید سهام رشدی توصیه میشود که در این حالت عموما، میزان بهره پایین و سودآوری شرکت رو به افزایش است. اما اگر بازار در وضعیت رکود به سر میبرد، یا ارزیابی منطقی از قیمت سهم صورت نگرفته باشد توصیه میشود که تعداد سهام رشدی کاهش یابد یا هیچ سهم رشدی خریداری نشود و تنها سهام ارزشی خریداری شود.
درتاریخ بازار سهام با سرمایهگذاریهای رشدی و ارزشی در دورههای زمانی مختلف و در اوضاع متفاوت بازار روبهرو بوده است. از جمله در اواخر دهه1990، سهام رشدی بهتر از سهام ارزشی و در دورههای زمانی دیگری سهام ارزشی بهتر عمل کرده است. بنابراین با توجه به اینکه در دورههای زمانی مختلف و با وجود اوضاع متفاوت بازار و شرایط مختلف اقتصادی کشورها، سهام رشدی و ارزشی، بازدههای متفاوتی داشته است، یکی از توصیهها جهت بهدست آوردن بازده مطلوب، متنوعسازی است. همانطور که در زمان انتخاب یک پرتفوی مناسب، استفاده از سهام، اوراق قرضه و دیگر اوراق بهادار میتواند ریسک پرتفوی را کاهش دهد و بین ریسک بالقوه و پاداش سرمایهگذاری، تعادل و توازن برقرار کند، در زمان انتخاب سبد مناسبی از سهام، از روشهای متفاوت سرمایهگذاری استفاده شود و هر دو نوع سهام ارزشی و رشدی در پرتفوی قرار گیرد تا علاوه بر کاهش ریسک، نتایج بهتری نصیب سرمایهگذار شود.
نظرات شما عزیزان: